، تا این لحظه: 10 سال و 6 روز سن داره

بهترین حس

مامان تنبل-23 هفته و 3 روز

حدودا دو هفته پیش که خاله لیلا اومده بود اینجا و چند روزی پیشم بود و حسابی برام سنگ تموم گزاشت یه کم  کلیم دوباره دردر گرفت و مجبور شدم رفتم دکتر - سونو نوشت و این سونوی کلیه باعث و بانی اولین دیدار بابا جونت با شما بود - دکتر بعد برسی کلیه هام گفت هنوز کلیه هات ورم دارن و دردی که داشتم به خاطر ورم و سوند هستش خلاصه از اونجایی که این دکتر صابری فر خیلی شوخ و مهربون و حاذق هستن گفتم آقای دکتر میشه پسرم و برای اولین بار به باباش نشون بدین میشه ضربان قلبشو زیاد کنید باباش بشنوه - بابایی که فکر نمیکرد دکتر این کارو انجام بده (چون سونو فقط مال کلیه بود) وقتی دکتر با لبخند گفت بله حتما بابا با چنان شوقی از جاش بلند شد و خیره شد به مانیتور...
22 دی 1392

روزهای بدون درد+ 5 سالگی عشقمون مبارک

همه چی خوب و رو به راهه تکون های تو به اوج رسیده و شبها برام خواب نزاشتی چند شب پیش که بعد اون همه درد و بی خوابی  خوابیده بودم  چنان لگدی زدی که تا 5 دقیقه تو شوک بودم و چنان پریدم از خواب که بابایی هم بیدار شد - وقتی تکون میخوری و اتفاقی بابایی میبینه از ذوق قیافش دیدنیه -فقط جون مادرت وقتی تو لگنم هستی اونقدر تکون نخور  اون سونده میخوره به مثانم و دادم میره هوا اون موقع نمی دونم قربون صدقت برم یا دعوات کنم الان چند هفته ای میشه که از خونه بیرون نیومدم و فقط استراحت کردم  شب یلدای خوبی نداشتیم چون یه کم درد داشتم  اما امیدوارم زمستون قشنگ و خوبی در پیش داشته باشم البته امسال باید پا رو دلم بزارم ...
5 دی 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهترین حس می باشد